تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
کنار بغض یک نیلوفر آبی ، تک وتنها
میان برکه ای خشکیده در این گوشه از دنیا
بروی رد پایی که ترک خورده شبیه دل
شبیه این دل افسرده و غمگین وبس رسوا
چرا حس میکنم عمرم کمی مایل به پاییز است
و هر چه می روم می افتم از امروز به فردا
تمام عمر از کوچ چکاوک ها غزل گفتم
غزل از پای مجنون و غزل از جاده ولیلا
به زیر نور مهتابی که می تابد سراسیمه
رها کردم دو مصرع را میان دشت شب بوها
که خوش بو گردد و طاهر برای مصرع آخر:
تورا جان عزیزت ،خسته ام ، دیگر بیا آقا
تعداد بازديد : 85
یکشنبه 04 فروردین 1392 ساعت: 5:30
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب