|
حسین جانم...
هرگه دلم شد غرق غم گفتم حبیبی یاحسین
با سوز سینه دمبدم گفتم حبیبی یاحسین
ای رشتۀ حیات من، ای کشتی نجات من
درپنجۀ طوفان غم ،گفتم حبیبی یاحسین
عمری به یاد داغ تو، درگوشه ای ازباغ تو
با لاله های هم قسم،گفتم حبیبی یاحسین
برسوگ تو قابل شدم، چون لاله خونین دل شدم
با غنچه های هم قسم،گفتم حبیبی یاحسین
هرجا دل من شدغریب، رفت از دلم صبروشکیب
درهالۀ درد والم،گفتم حبیبی یاحسین
ای آگه از راز دلم ،گرسائلی ناقابلم
بردرگه صاحب کرم ،گفتم حبیبی یاحسین
هرگاه با رنج وبلا،کردم سفر تا کربلا
وقتی رسیدم درحرم ،گفتم حبیبی یاحسین
ای نور سرنوشت من، شدبزم توبهشت من
دراین حریم محترم،گفتم حبیبی یاحسین
من زنده ام به بوی تو، با شوق وصل کوی تو
همچون (وفائی)دم به دم ،گفتم حبیبی یاحسین
تعداد بازديد : 163
یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت: 8:03
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)