تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
امام حسین(ع)-شهادت-گودال
می خواستم بلند شوم پا نداشتم
دستی برای خیزش از جا نداشتم
آواز تو میآمد از آن دورها: « گلی
گم کرده ام... » نه، من گل زیبا نداشتم
پیراهنم که پاره شده، پیکرم کبود
دیگر نشانه های گلت را نداشتم
میخواستم ببینمت از بین تیغ ها
امّا چه سود؟ چشم تماشا نداشتم
آنقدر دل به چشم تو دادم که از تنم
یک قطعه در هوای تو پیدا نداشتم
در زیر تیغ ها و قدم ها و سنگ ها
دیگر شباهتی، نه... ، به گل ها نداشتم
وقتی که آمدی و رسیدی به پیکرم
میخواستم بلند شوم... پا نداشتم
تعداد بازديد : 195
شنبه 04 آذر 1391 ساعت: 12:20
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب