زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام

زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام

زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام

زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام

زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام
زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند آن کوه استقام

زينب، نهال غم، چه به ويرانه مي نشاند            مي ريخت خاک و، آب هم از ديده مي فشاند
آن کوه استقامت و، آن معدن وقار                    در ماتم رقيه، دگر طاقتش نماند
زينب که تا سحر، همه شب در قيام بود            آن شب دگر، نماز شبش را نشسته خواند

نام شاعر:حبيب چايچيان


تعداد بازديد : 171
پنجشنبه 27 مهر 1391 ساعت: 14:40
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف