میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و

میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و

میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و

میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و

میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و
میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
میان حجره غریبانه دست و پا میزد همانکه ناله اوشعله تاخدامیزد میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت و

میان حجره غریبانه دست و پا میزد

همانکه ناله  اوشعله تاخدامیزد

 

میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت

و گاه مادر مظلومه را صدا میزد

 

تمام حاجت او انتقام سیلی بود...

....از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد

 

صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم

شراره ها به دل حضرت رضا میزد

 

صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب

گریز روضه او را به کربلا میزد

 

دلش گرفت برای کسی که در گودال

عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد

 

همین که چشم به هم میگذاشت او می دید

که روی نیزه سر شیر خواره را میزد

 

همان کسي كه سر شاه را جدا کرده

سه ساله را طرفی برده و جدا میزد

 

برای اینکه نبیند دوباره این ها را

میان حجره غریبانه دست و پا میزد

شاعر: کربلایی مهدی نظری

تعداد بازديد : 210
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 14:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف