حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف

حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف

حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف

حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف

حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف
حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حریم سینه ی من در شراره افتاده در انعکاس نگاهم ستاره افتاده زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد دگر نف

حریم سینه ی من در شراره افتاده

در انعکاس نگاهم ستاره افتاده

 

زحجله گاه لبم خون تازه می ریزد

دگر نفس زدنم در شماره افتاده

 

شکست حجمه ی بغض گلو گرفته ی من

به یاد خاطره هایی دوباره افتاده

 

به یاد کرب وبلا و غروب عاشورا

خزان به جان تباری بهاره افتاده

 

به پیش چشم ترم پیکر سلاله ی عشق

به زیر مرکب صدها سواره افتاده

 

کفن به وسعت دشت و میان یک صحرا

قدم قدم بدن پاره پاره افتاده

 

هجوم دست پلید و نگاه بی پروا

و زینبی که پی راه چاره افتاده

 

و قامتی که مدینه به حسرتش می سوخت...

میان شام بلا در نظاره افتاده!!!

 

از آن زمانه که همبازی  رقیه(س) شدم

ز خون مرثیه بر دل نگاره افتاده

 

خرابه بود و من و دختری که بر پایش

نشان آبله ها بی شماره افتاده

 

نشان پنجه به رویش حکایت از آن داشت

زگوش نازک او گوشواره افتاده

 

نفس زد و گل سرهای او به خاک افتاد

وباز در دل عمه شراره افتاده

شاعر : هاشم طوسي


تعداد بازديد : 331
جمعه 03 شهریور 1391 ساعت: 13:00
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف