حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 1341

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 1341

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 1341

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 1341

حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 1341
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه - 1341
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت علی اکبر ع

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

رفتی و لرزه به جان پدرت افتاده

از نفس، خواهر من پشت سرت افتاده

همه ی دشت پر از عطر پیمبر شده است

هر طرف تکه ای از بال و پرت افتاده

این فزع کردن من دست خودم نیست علی

چشمم آخر به تن مختصرت افتاده

یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی

این همه نیزه چرا دور و برت افتاده

نفسی تازه کن و باز دلم را خوش کن

روی جسمت پدر مختصرت افتاده

کوچه ای باز نمودند که راحت بزنند

بین لشگر علم و هم سپرت افتاده

قدری آهسته بگویید به ام لیلا

خنجر و تیغ به جان پسرت افتاده


تعداد بازديد : 249
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 18:06
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اکبر ع

علی اکبر(ع)-شهادت

زیباترین بیت غزل از دفترم ریخت

وقتی كه شاخ و برگ زیبا پیكرم ریخت

یك نیمه از من در وداع از من جدا شد

وقتی به خاك افتاد نیم دیگرم ریخت

می خواست با ایل كبوتر پر بگیرد

او پر گرفت از رفتنش بالا و پرم ریخت

سهم دلش از می فزون از دیگران بود

دیدم كه سهم مستی اش از ساغرم ریخت

شد سوره یوسف ز قرآن محو دیدم

وقتی كه آیه آیه جسم اكبرم ریخت

اهل حرم در آتش افتاد و حرم سوخت

در آتش افتادم من و خاكسترم ریخت

گفتم كه بر خیز ای موذن نیم روز است

گفتم اذان، آواز او از حنجرم ریخت

دیدم برای تسلیت دستی به دوشم

اما پس از آن خون چشم خواهرم ریخت

عباس آمد تا مرا در بر بگیرد

در پیش چشمم تكیه گاه آخرم ریخت

اما كسی آمد و گفت آغاز كار است

مادر به قربانت، ز چشم مادرم ریخت


تعداد بازديد : 243
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 18:05
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اکبر ع

علی اکبر(ع)-مدح و شهادت


گیسو به باد می دهی و دلبری علی

پا در رکاب می زنی و محشری علی

ابرو نهان کن از نظر خیرهٔ حسود

آیینه دار صورت پیغمبری علی

قامت مگو قیامت زهراست قامتت

از بس که قد کشیده ای و محشری علی

گرم طواف روی تو آل ابوتراب

غرق عبادتی و خدا منظری علی

وصفت همین بس است که در کوی رب عشق

شه زاده حرم، علی اکبری علی

وجه غیور هر غضبت وقت حمله ها

گاه رجز تو منتسب از حیدری علی

بین خطوط روی جبینت پر از خداست

ابن الحسین لیلی لیلای کربلاست

نور خدا ز صورت تو دیده می شود

پیغمبرانه بر همه تابیده می شود

شمشاد قامتی و به شمشیر کوفیان

گلبرگ ها ز ساقه تو چیده می شود

مثل بلور شیشه ای سنگ خورده ای

با بوسه ای وجود تو پاشیده می شود

مقراض اهل کوفه چه آورده بر سرت

هر گوشه ای ز دشت تنت دیده می شود

در زیر سم اسب تنت مثل زعفران

بر روی سنگ ها همه سابیده می شود

جسمی که زیر ضربه به هم ریخته چه سان

هر تکه ای به روی عبا چیده می شود

بر ناله های ممتد بابا کنار تو

از سوی لشگری همه خندیده می شود

قلبی که از تمام تنت پاره تر شده

با هر صدای قهقه رنجیده می شود

دنبال زینب آمده سقای عالمین

فریاد می زنند که وای از دل حسین


تعداد بازديد : 227
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 18:05
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اکبر ع

حضرت علی اکبر(ع)-مدح و شهادت

ما که عمریست مست و شیداییم

مسلمین نگاه زهراییم

آبرومند از گدایی

دودمان جناب مولاییم

من مان رفته است و ما شده ایم

چه کسی گفته است تنهاییم

پا اگر روی نفس بگذاریم

هر کدامیمان مسیحاییم

تا زمانی که با شهیدانیم

ماندگاریم و پای برجاییم

بین اهل زمین ملقب به

کاسه لیس جوان لیلائیم

در اطاعت نمودن از رهبر

الگوی ما شده علی اکبر

دلبری غیر او نمی بینم

محشری غیر او نمی بینم

بعد عباس در تمام جهان

حیدری غیر او نمی بینم

در میان تمام آقاها

اکبری غیر او نمی بینم

خوب ها را زیاد دیدم لیک

برتری غیر او نمی بینم

با نظاره به سمت پایین پا

سروری غیر او نمی بینم

بین بازار جان فدا کردن

مشتری غیر او نمی بینم

مست اویم شده خیالم تخت

تا قیام قیامتم خوش بخت

...ناگهان محشری به صحرا شد

ناله ای راهی ثریا شد

خون به جسمش چه قدر می آید

پور لیلا دوباره لیلا شد

پهلویش را شکست نامردی

مصطفای قبیله زهرا شد

کربلا شد پر از علی اکبر

قمر عشق ارباً اربا شد

لخته خون های در دهان علی

قاتل قلب زار بابا شد

همه بر داغ شاه خندیدند

به حسین روی دشمنان وا شد

.... ولدی جان من مرو تنها

بعد تو خاک بر سر دنیا


تعداد بازديد : 306
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 18:05
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اکبر ع

علی اکبر(ع)-شهادت

ماهم فتاده بر خاک با جسم پاره پاره

ای اشک ها بریزید بر دیده چون ستاره

جز من که هم چو خورشید افروختم در این شب

کی پاره پاره دیده اندام ماه پاره؟

ماهم فتاده بر خاک دیدم که خصم نا پاک

با تیغ زخم می زد بر زخم او دوباره

در پیش چشم دشمن بر زخمت ای گل من

جز اشک نیست مرحم جز آه نیست چاره

خندید قاتل تو بر اشک دیده من

با آن که خون بر آمد از قلب سنگ خاره

وقتی لبت مکیدم آه از جگر کشیدم

جای نفس برون ریخت از سینه ام شراره

ای جان رفته از دست بگشا دو دیده از هم

جانی بده به بابا حتی به یک اشاره

دشمن چنین پسندد استاده و بخندد

فرزند دیده بندد بابا کند نظاره

چون ماه نو خمیدم با چشم خویش دیدم

خورشید غرقه خون را در یک فلک ستاره

دردا که پیش رویم در باغ آرزویم

افتاد برگ یاسم با زخم بی شماره

جسم عزیز جانم چون دامن زره شد

از زخم هر پیاده از تیغ هر سواره

افتاده جسم صد چاک جان حسین بر خاک

(میثم) بر آن پاک خون گریه کن هماره


تعداد بازديد : 187
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 18:04
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اکبر ع

علی اکبر(ع)-شهادت

من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم

صبحم ز ستاره سحرم دست کشیدم

شد روز جهان از نظرم تیره تر از شب

آن جا که ز نور بصرم دست کشیدم

در بادیه عشق ز طوفان حوادث

من از شجر و از ثمرم دست کشیدم

با خون جگر این گهر افتاد به دستم

وز موج بلا از گهرم دست کشیدم

از داغ ابوالفضل گرفتم به کمر دست

با داغ علی از جگرم دست کشیدم

همراه سفر بود مرا در سفر عشق

افسوس که از هم سفرم دست کشیدم

آثار شهادت به رخش دیدم و مُردم

وقتی به جبین پسرم دست کشیدم


تعداد بازديد : 187
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 18:04
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اکبر ع

حضرت علی اکبر(ع)-شهادت

تو در تجلّیاتِ الهی چنان گمی

دنبال مرگ می‌روی و در تبسمی

آری جلو جلو تو به معراج رفته ای

مبهوت مانده ام که تو در عرشِ چندمی

باز از مسیحِ حنجره‌ی خود اذان ببار

بر این کویر تشنه بنوشان ترنمی

هر لحظه در سلوک مقامات نو به نو

پیغمبرانه با خود حق در تکلمی

شوق وصال می‌چکد از هر نگاه تو

لبریز عشق و شور و خروش و تلاطمی

پر باز کن برو! که مجال درنگ نیست

جای تو خاک، این قفس تیره رنگ نیست

×××

این گونه بود بر تو سلام و درودشان

دیدی چه کرد با تو نگاه حسودشان

از کینه‌ی علی همه آتش گرفته اند

اما به چشم های تو می‌رفت دودشان

محراب ابروان تو را برگزیده اند

شمشیرهای تشنه برای سجودشان

طوفان خون به پا شده در بین قتلگاه

دور و بر تنت ز قیام و قعودشان

فُزتُ وَ ربِّ کرب و بلا را بخوان علی !

فرق تو را نشانه گرفته عمودشان

دیدم چگونه پهلویت از دست رفته بود

در حمله های وحشی و سرخ و کبودشان

این پلک های زخمی خود را تکان بده

لب باز کن بر این پدر پیر جان بده


تعداد بازديد : 233
دوشنبه 30 آبان 1390 ساعت: 17:50
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عباس ع

ای دل مددی آمده ام بر در عباس

تا بوسه زنم بر حرم اطهر عباس

باب قمر هاشمیان باب بهشت است

نازم به تجلای رخ انور عباس

بر سلطنت و کاخ نشینی چه نیازش

در شهر وفا هر که شود نوکر عباس

گر تشنه فیضی به در ساقی عشق آی

تا مست شوی تا ابد از ساغر عباس

دلهای حزین نغمه یا فاطمه دارند

بر گوش رسد زمزمه مادر عباس

داغ غم سقا به دل ام بنین است

سوزد جگرش چون دل پر اخگر عباس

می گفت عمود حرم دین پسرم بود

هر چند شکسته به عمودی سر عباس

استاد کلامی زنجانی


تعداد بازديد : 159
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 18:01
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر ع

ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر

مهمان حسینیم بگو یا علی اصغر

این کودک شش ماهه گل باغ رباب است

پر پر شده در گلشن زهرا علی اصغر

هر کس که به گهواره ی دل جا دهد او را

او را بدهد در حرمش جا علی اصغر

ای سینه رنان دامن شش ماهه بگیرید

چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر

طفلش مشماری که بود باب الحوائج

پرونده ما را کند امضاء علی اصغر

احرام عزا بند که با ناله بگوییم

لالا پسر فاطمه لالا علی اصغر

بر مجلس یاران حسین سر زند از لطف

همراه عمو گیرد اگر پا علی اصغر

یاران همه جمعند بیا با علی اصغر

استاد کلامی زنجانی


تعداد بازديد : 347
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 18:00
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-شهادت

فواره های سرخی از گودال زد بالا

مردی عبای خویش را خوشحال زد بالا

تا بین مقتل معدن الماس پیدا شد

در صنف لشکر قیمت خلخال زد بالا

مرد کمان داری یکی از تیرهایش را

نا باورانه اندکی از خال زد بالا

دیگر حساب کیسه های درهم پاداش

از چوب خط سهم بیت المال زد بالا

آتشفشان نور بود و شعله های طور

ناگاه ققنوسی پرید و بال زد بالا

خورشید چشمش بر غروب نیزه ها افتاد

وقتی عبایش را کمی دجال زد بالا

می سوخت دامن های دختر بچه ها اما

آمار سرخیِ رخ اطفال زد بالا

خورشید را از دست هم صد بار دزدیدند

شب در سپاه کوفیان جنجال زد بالا


تعداد بازديد : 280
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:50
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-شهادت

گمان نمی كنم این روح پیكرم باشد

تنی كه مثله شده در برابرم باشد

بدن بدن كیست این چنین شده است؟

اگر خدای نكرده برادرم باشد ...!

فدای خواهر مظلومه ای كه نالان گفت

كنار كشته ی گودال مو پریشان گفت

گمان نمی كنم این زیر نیزه افتاده

حسین فاطمه یعنی برادرم باشد

تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم

كه قول می دهم این بار بار آخرم باشد

كفن كه نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟

بد است بی كفن این مرد محترم باشد

برای آن كه روی پیكرش بیندازم

نمی شود بگذارید معجرم باشد؟


تعداد بازديد : 195
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:48
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-شهادت

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید

نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرد

و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرد

زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟

تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟

جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت

از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت

مرا از فیض رستاخیز چشمانت نکن محروم

جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم

خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی

و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی

خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی

از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم

به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد

چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد

حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته

برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته

بخوان آهسته از این جا به بعد ماجرا با من

خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من

تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود

ولی از پا نیفتادم، شکستم بی صدا در خود

شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم

قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم...

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید

نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید


تعداد بازديد : 163
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:45
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-مناجات

وقتی كه سوغات فرشته تربت توست

عرش خدا هم گوشه ای از هیئت توست

پس تا كه در عرش خدا روضه بگیرند

پیراهن پاره نشان هیئت توست

بالاترین تسبیح در بین ملائك

هنگام روضه اشك و ذكر غربت توست

چشمان دریایی فطرس داد می زد

بال و پری دارم اگر از منت توست

ای آفرینش بر مدار چشم هایت

عزت اگر داریم ما از عزت توست

فردای محشر پرده ها تا كه بیفتد

چشم همه بر بخشش و بر رحمت توست

آه ای قتیل گریه ها ای صاحب اشك

چشمان بارانی ما در خدمت توست


تعداد بازديد : 179
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:44
نویسنده:
نظرات(0)

امام حسین(ع)-مناجاتی

هر لحظه در مصیبت تو گریه می کنم

بارانم و به غربت تو گریه می کنم

گاهی مرید گریه یعقوب می شوم

از شدت مصیبت تو گریه می کنم...

یک شب بدون گریه نخوابیده چشم من

در حسرت زیارت تو گریه می کنم

شب ها ز سوز مقتل تو آه می کشم

تا صبح سر به تربت تو گریه می کنم

ای تکه تکهٔ لب خشکیده ات، دلم

بر قصه شهادت تو گریه می کنم

حتی عدو به لطف عمیمت امید داشت

از این همه محبت تو گریه می کنم

فردا که چشم امت جدت به سمت توست

... بر جلوه قیامت تو گریه می کنم

خواندی به روی منبر نی... کهف و الرَّقیم!

یک عمر بر تلاوت تو گریه می کنم


تعداد بازديد : 171
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:43
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-مناجاتی

هزار مرتبه گر سر بُرند از بدنم

خدا نیاورد آن دم که از تو دل بکنم

به نوک نیزه، مجسّم کنم جمالت را

به چوب محمل زینب جَبین دل شکنم

تمام عمر سخن از تو گفته ام، چه شود؟

که وقت مرگ بود، نامت آخرین سخنم

گریستم به تو، یک عمر و از تو می خواهم

در آخرین نفسم، باز بر تو گریه کنم

در آشیانهٔ تن با تو بوده ام مأنوس

مباد بی تو از این آشیانه پر بزنم!

سری که خاک تو نبود، به دورش اندازم

دلی که بر تو نسوزد، در آتشش فکنم

به خاک کرببلا سجده کرده ام عمری

که بوی تربت پاک تو خیزد از کفنم

کریم تر ز کریمان روزگار تویی

گناه کارتر از هر گناه کار منم

به چشم من، نگهی کن که وقت جان دادن

تو را نگه کنم و جان برآید از بدنم

ز سر شکستگی "میثم" از گنه فریاد

مگر به سنگ شما خانواده، سر شکنم


تعداد بازديد : 252
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:42
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت عباس ع

حضرت عباس(ع)-شهادت


به مشک نقش زمین... التهاب باقی ماند...

شکست آینه... عکست بر آب باقی ماند...

...: " ستان تو جان مرا یا رسان به جانان... آب... "

یک از هزار دعا... مستجاب باقی ماند...

چنان به واقعه آمیخت... اشک و خون با آب...

به رد پای تو طعم شراب باقی ماند...

ز شرم معرکه... خورشید عقب نشینی کرد...

به جنگ سایه... نگاه رباب... باقی ماند...

چون آب غسل شهادت... برای قاسم... ریخت...

محاسن نرسیده... خضاب باقی ماند...

رحیل قافله زد ساربان به راه افتاد...

عقیق زخمی و خونین رکاب باقی ماند...

دواند نیزه، هجده پسر... و قافله را...

هزار دختر در اضطراب... باقی ماند...

تمام فاطمه های بنی اسد رفتند...

و لاشه سگ ابن الکلاب باقی ماند...

در این میانه... چهل روز... شام هر جایی...

چو روسپی گه کوفه... خراب باقی ماند..

ز بدر و خیبر و صفین... عمر کین دمشق...

و عمر عشق... چو مُرّ السحاب باقی ماند..

صحاری و جبل و بحر... آبرو بردند...

از آب غرق خجالت... سراب باقی ماند...

برهنه سر به زنان حرم مگو وقتی...

سه ساله... زیر کتک... با حجاب باقی ماند...

جواب «هل منِ..» تو.. از دروغ.. لبیک است..

شعار در عوض شعر ناب باقی ماند


تعداد بازديد : 215
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:41
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

امام حسین(ع)-مناجاتی

از خوشی های جهان درد و غمت ما را بس

از زیادی عطای تو کمت ما را بس

ما همه ریزه خور سفره احسان توئیم

تکه نانی که دهی از نِعَمت ما را بس

گر نشد قسمت ما دیدن بین الحرمین

زدن سینه به زیر علمت ما را بس

گر تهی دست و فقیرم، ولی روز جزا

قطره اشکی که چکد در المت ما را بس

گر چه روی تو ندیدیم ولی در دم مرگ

گر بر این دیده گذاری قدمت ما را بس

تو یم جودی و ما تشنه ولی در همه عمر

قطره ای از یم جود و کرمت ما را بس


تعداد بازديد : 187
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:40
نویسنده:
نظرات(0)
عاشورا

امام حسین(ع)-کربلا

لبریز آه و ندبه و غم گریه می كنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه می كنم

یادش بخیر سینه زدن در طواف عشق

یادش بخیر كنج حرم اعتكاف عشق

یادش بخیر عطر گل یاس و علقمه

یادش بخیر روضه‌ی عباس و علقمه

هر شب دوباره گریه‌ی اشك و حضور غم

با روضه ها و مرثیه های صبور غم

آن جا كه لاله می چكد از بغض هر نگاه

در بین تل گریه و گودال قتلگاه


تعداد بازديد : 191
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:39
نویسنده:
نظرات(0)
عاشورا

امام حسین(ع)-عاشورا

بعد از هجوم خنجر و تاراج نیزه ها

آرام رفته بود به معراج نیزه ها

تصویر سبز صورت او سرخ شد ولی

خندید لحظه ای که شد آماج نیزه ها

خنجر به روی حنجرش آمد ولی سرش

رفت و نشست بر سر مواج نیزه ها

گودال نیست، تخت سلیمان کربلاست

حالا که می ­شود سر او تاج نیزه ها

شعر بلند پیکر او نیزه نیزه شد

آرایه کرده بود به خود واج نیزه ها


تعداد بازديد : 193
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:39
نویسنده:
نظرات(0)
حضرت علی اصغر ع

حضرت علی اصغر(ع)-شهادت

گلویت را شبى ترسیم كردم

و جاى تیر را ترمیم كردم

کشیدم لحظه خندیدنت را

محبت را به خود تفهیم كردم

زمان خفتن و بیدارى‏ام را

به وقت چشم تو تنظیم كردم

گرفته جرعه‏اى از چشم مستت

میان تشنگان تقسیم كردم

نشستم پاى درس حنجر تو

سپس بر اهل دل تعلیم كردم

همه آن چه ندارم را در آن شب

به پیش پاى تو تقدیم كردم


تعداد بازديد : 269
یکشنبه 29 آبان 1390 ساعت: 17:38
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 1347
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف