محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر

محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر

محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر

محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر

محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر
محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
محمد فردوسی امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود لحظه ی پرواز روح حیدر کر

امیرالمومنین(ع)-بستر شهادت

 

جاده ی وصل علی و فاطمه هموار بود

لحظه ی پرواز روح حیدر کرّار بود

رنگ خون شد دستمال زرد بر پیشانی اش

یعنی این که جوشش زخم سرش بسیار بود

گوشه ی خانه به سر قرآن گرفته زینبش

بر لبش امّن یجیب و ذکر استغفار بود

چند باری از سر شب تا سحر از حال رفت

گوییا آماده ی رفتن به سوی یار بود

بعد زهرا روز خوش هرگز ندیده مرتضی

در گلویش استخوان و بین چشمش خار بود!

یک نگاهش بر حسین و زینب و عبّاس بود

یک نگاه دیگرش هم بر در و دیوار بود

غصّه ی خانه نشینی و غم سی ساله اش

پیش چشمش می گذشت و غرق این افکار بود

ماجرای کوچه و روی کبود فاطمه

مثل یک دیوار خانه بر سرش آوار بود

آن چه که شیر خدا را بر زمین انداخته

ضربه ی تیغ عدو نه... تیزی مسمار بود

... آمد استقبال او با شاخه ی گل، همسرش

روی دستش غنچه ی شش ماهه ی خون بار بود


تعداد بازديد : 119
پنجشنبه 19 مرداد 1391 ساعت: 10:34
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف