با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه

با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه

با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه

با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه

با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه
با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
با دست خودم سنگ لحد را چیدم شب غسل نمودم بدنت را اما یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم در رهگذر عشق چه

معنای فراق را دگر فهمیدم
با دست خودم سنگ لحد را چیدم
شب غسل نمودم بدنت را اما
یک عمر سرت هرآنچه آمد دیدم



در رهگذر عشق چه یکتا رفتی
صد حیف ولی بدون مولا رفتی
امشب که سرم به چاه بردم گفتم
یار من شدی و لیک تنها رفتی


بر در که نگاه می کنم یا الله
از کوچه عبور می کنم گویم آه
ای وای که خاطرم پریشان گشته
تا آخر عمر هم بُود ذکرم آه

" محمدمهدی عبدالهی

 با تشکر از برادر عزیزم شاعر گرانقدر اهل بیت (ع) آقای محمد مهدی عبدالهی بخاطر ارسال این شعر


تعداد بازديد : 327
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 19:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف