يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن

يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن

يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن

يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن

يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن
يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
يا مقطع الاعضا همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد آن چنان ن
       يا مقطع الاعضا

همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد

غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد

 

آن چنان نيزه فرو رفت ميان تن او

در بدن رفت ولي بيشترش بيرون زد

 

زخم شمشير عميق است نه اندازه ي تير

تير بر سينه نشست از كمرش بيرون زد



قاتلش را وسط هلهله ها زينب ديد

كه ز گودال به همراه سرش بيرون زد


وقت غارت كسي آمد زرهش را دزديد

ديگري خنده كنان با سپرش بيرون زد

 

وقت دفن ِتن صدپاره اش از بين حصير

قسمتي از بدن مختصرش بيرون زد

(شاعرش را نميشناسم)


تعداد بازديد : 115
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 13:06
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف