تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
يا مقطع الاعضا
تعداد بازديد : 115
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 13:06
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
همه ي خونِ دلش از جگرش بيرون زد
غم او لحظه ي قتل پسرش بيرون زد
آن چنان نيزه فرو رفت ميان تن او
در بدن رفت ولي بيشترش بيرون زد
زخم شمشير عميق است نه اندازه ي تير
تير بر سينه نشست از كمرش بيرون زد
قاتلش را وسط هلهله ها زينب ديد
كه ز گودال به همراه سرش بيرون زد
وقت غارت كسي آمد زرهش را دزديد
ديگري خنده كنان با سپرش بيرون زد
وقت دفن ِتن صدپاره اش از بين حصير
قسمتي از بدن مختصرش بيرون زد
(شاعرش را نميشناسم)
تعداد بازديد : 115
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 13:06
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب