غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده

غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده

غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده

غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده

غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده
غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
غبار دود غلیظی نشسته روی در و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر به لطف بادو به لطف شکستگی در حیاطمان شده

غبار دود غلیظی نشسته روی در

و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر

به لطف بادو به لطف شکستگی در

حیاطمان شده پر از ذغال وخاکستر

وچند صحنه عقب تر به گوشه حجره

نشسته مرد غریبی به حالتی مضطر

همیشه وقت ورود وخروج ازخانه

پدر به روی در خانه میگذارد سر

ومدتیست می وزد به کوچه های شهر

شمیم یاس کبودی شکسته وپرپر

وکار هرشب وروز اهالی خانه

به روضه خوانی طفلی به گریه دختر

برادری که برای برادرش می خواند

به جای مشق شبش...میم مثل یک مادر


تعداد بازديد : 83
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 18:04
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف