رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ

رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ

رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ

رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ

رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ
رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
رحمان نوازنی امام حسین(ع)-ولادت باز از عرش غزل های مرا آوردند شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند باز آ

 

امام حسین(ع)-ولادت

 


 

باز از عرش غزل های مرا آوردند

 

شیشۀ ناب عسل های مرا آوردند

 

باز آغوش در آغوش دلم را بردند

 

طعم شیرین بغل های مرا آوردند

 

باز هم هیئتیانِ من و جشن ارباب

 

باز هم بچه محل های مرا آوردند

 

باز هم کرببلا، عشق، زیارت، ارباب

 

باز هم خیر العمل های مرا آوردند

 

آن طرف وسعت من عرش حسین است ولی

 

این طرف حداقل های مرا آوردند

 

وسعت روز مرا روز جزا می آرند

 

چون مرا از سفر کرببلا می آرند

 

ناز این آینۀ پنج تنت کشته مرا

 

ناز زهرا و علی و حسنت کشته مرا

 

از عقیق یمنت زیر زبانم بگذار

 

جلوۀ سرخ عقیق یمنت کشته مرا

 

سجده بر نیزۀ تو روح مرا بالا برد

 

به خدا شیوۀ عاشق شدنت کشته مرا

 

دلبری کرده مرا پیرهن سبز حسن

 

منتها سرخی این پیرهنت کشته مرا

 

تو همان اشک منی؛ می روی و می آیی

 

که همین رفتن و این آمدنت کشته مرا

 

تو همان کشتۀ عشقی که جهان خرم از اوست

 

عاشقم بر همه عالم که جهان خرم از اوست  

بین اسماء خدا اسم شما شیرین تر

 

با شما خواندن اسماء خدا شیرین تر

 

چهارده چشمۀ شیرینِ شفا هست ولی

 

به خدا دست شما هست شفا شیرین تر

 

آی حاجی به غم زمزم ما لب تر کن

 

که به والله بُوَد زَمزم ما شیرین تر

 

سعی در کعبۀ شش گوشه نمودم اما

 

نچشیدم به جز این سعی و صفا شیرین تر

 

مانده ام تا که در خانۀ تان پیر شوم

 

چون بُوَد میوۀ این کرببلا شیرین تر

 

میوۀ کرببلا خون شهید است شهید

 

عشق یک عالمه مدیون شهید است شهید

 

تو که یک گوشۀ چشمت غم عالم را بُرد

 

نم اشکت گنه حضرت آدم را بُرد

 

از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل

 

روضه ات را که خدا خواند؛ جهنم را برد

 

شیشۀ عطر شما در دل آدم که شکست

 

عطر انفاس بهشتت دل آدم را برد

 

هر که از کرببلا رفت محرم را باخت

 

هر که در کرببلا ماند محرم را برد

 

زمزم کعبه پس از کرببلا شیرین شد

 

اشک شش ماهۀ تو شوری زمزم را برد

 

تو که رفتی به خدا چادر خیمه افتاد

 

و سپس باد جفا معجر مریم را برد

 

کینه های عرب از بدر و حنین و اُحُدَت

 

ساربانی شد و انگشتر خاتم را برد

 

آه انگشتر تو دست جسارت افتاد

 

بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد


تعداد بازديد : 163
جمعه 02 تیر 1391 ساعت: 15:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف