امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری

امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری

امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری

امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری

امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری
امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام رضا(ع)-شفا دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری! پس از خدا بخواه که طاقت بیاوری بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد مادر سپرد بغض خودش را به روسری

امام رضا(ع)-شفا

 

دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!

پس از خدا بخواه که  طاقت بیاوری

بابا نگاه کرد به بالا و خیس شد

مادر سپرد بغض خودش را به روسری

گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم

اینبار می بریم تو را جای بهتری"

حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد

چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:

دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد

افتاد روی گونه ی من ناگهان پری

خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان

وا کردم از خیال خودم سویتان دری:

من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-

تو بودی و نبود به جز من کبوتری

لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت

از هر طرف رسید شمیم معطری

ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد

گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟

گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...

دیدم کنار صحن نشسته ست مادری

فرمود: "در حریم منی یا علی بگو

برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری"

برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب-

گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری-

تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف

تکرار "یا امام رضا" های مادری

دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت

دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!

برخاستم درون مطب روی پای خود

فریاد و مادر و پدرم کرد محشری

فریاد یا امام رضا جان مادری

 

حسن اسحاقی

تعداد بازديد : 242
جمعه 14 شهریور 1393 ساعت: 12:11
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف