علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا

علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا

علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا

علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا

علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا
علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
علی اكبر لطیفیان امام موسی کاظم(ع)-شهادت ترسی از فقر ندارند گدایان كریم دست خالی نروند از در ا

 

امام موسی کاظم(ع)-شهادت

 

 

 

ترسی از فقر ندارند گدایان كریم

دست خالی نروند از در احسان كریم

حاجت خواسته را چند برابر داده است

طیب الله به این لطف دو چندان كریم

كاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود

بار بستیم سوی شاه خراسان كریم

بی نیاز از همه ام تا كه رضا را دارم

به قسم های خداوند به قرآن كریم

طلب رزق نكردیم ز دربار كسی

نان هر سفره حرام است مگر نان كریم

هر كسی وقت مناجات ضریحی دارد

دست ما نیز رسیده است به دامان كریم

نا امیدم مكنید از كرمش فرض كنید

باز بدكاره ای امشب شده مهمان كریم

گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش

سپر درد و بلای همه شد جان كریم

ظاهرش «فقر» ولی باطن او عین «غنا»ست

ترسی از فقر ندارند گدایان كریم

×××

مثل یك تكه عبا روی زمین است تنش

آن قدر حال ندارد كه نیفتد بدنش

جا به جا گر نشود سلسله، بد می چسبد

آن چنانی كه محال است دگر وا شدنش

نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت

زن بدكاره به یك باره عوض شد سخنش

آه! مانند گلیمی چقدر پا خورده

بی سبب نیست اگر پاره شده پیرهنش

از كلیم اللَّهی حضرت ما كم نشود

گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش

به رگ غیرت این مرد فقط دست مزن

بعد از آن هر چه كه خواهی بزنی اش، بزنش

بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت

مدد سلسله ها بود نمی ریخت تنش

با چنین وضع كفن كردن او پس سخت است

آه آه از پسرش آه به وقت كفنش

×××

آه! هر چند غل جامعه بر پیكر داشت

بر تنش باغ گل لاله و نیلوفر داشت

مثل گودال دچار كمی جا شده بود

فرقش این بود فقط سایه ی بالا سر داشت

زحمت چكمه ی سنگین كسی را نكشید

یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت

لطف زنجیر همین بود كه عریان نشود

هر چه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت

دختری داشت ولی روسری اش دست نخورد

دختری داشت ولی دختر او معجر داشت

یك نفر كشته شد و هفت كفن آوردند

پاره هم می شد اگر، یك كفن دیگر داشت

×××

السلام ای بدن بی كفن كربلا

سوره ی یوسف بی پیرهن كربلا


تعداد بازديد : 93
شنبه 20 خرداد 1391 ساعت: 17:32
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط فرزاد در تاریخ 1348/10/11 و 20:04 دقیقه ارسال شده است

فرزاد

ایوالله


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف