یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع

یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع

یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع

یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع

یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع
یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یوسف رحیمی حضرت زهرا(س)-شهادت حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به امـام ع

حضرت زهرا(س)-شهادت

  

حضرت فاطمـه علیها السلام در واپسیـن لحظـات زنـدگی اش به

امـام علـی علیه السلام عرضـه داشـت:

یا أبا الحسـن، لم یبـق لی إلا رمق من الحیاة و حان زمان الرحیل و الوداع، فاستمع

كلامی فإنك لا تسمع بعد ذلك صوت فاطمة أبدا‏؛ ای اباالحسن!

بیشتر از لحظـه ای از زنـدگانیـم باقـی نمانـده اسـت و زمـان

خداحافظی فرا رسیده است. سخـنان مرا بشنـو زیـرا پس از

این هرگز صدای فاطمه را نخواهی شنید.

الكوكب الدری: ج 1 ص 251

 

ای ماه چه کرده با دلم شیون تو

مانده ‌ست هلالی از تمام تن تو

ای هستی من کاش به من می گفتی

تکلیف علی چیست پس از رفتن تو؟

×××

 

امام صادق علیه السلام فرمود:

حضرت زهرا علیها السلام در لحظات آخر عمرشان شروع به گریه کردند، حضرت على علیه السلام از ایشان سؤال كرد: اى بانوى من! چرا گریه مى‏كنى؟ فرمود: أَبكِی لِمَا تَلقَى بَعدِی؛ براى آن مصیبت هایى كه تو بعد از من خواهى دید.

بحارالانوار ج43 ص218

 

بی تاب، غریب، بی رمق، دل ‌ر‌یشم

دلتنگ ‌تر ‌و شکسته ‌تر ا‌ز پیشم

پهلوی شکسته می رود از یادم

وقتی که به غربت تو می اندیشم

×××

  

حضرت مولی الموحدین علی علیه السلام فرمود:

لَقَد كُنتُ أَنظُرُ إِلَیهَا فَتَنكَشِفُ عَنِّی الهُمُومُ وَ الأَحزَان‏؛

هر گاه به فاطمه می نگریستم نگرانی ها و غم ها از قلبم زدوده می شد.

کشف الغمة ج1 ص363

 

چندی ست اسیر اشک و آهی زهرا

دل خسته از این شب سیاهی زهرا

ای کاش غم از دل علی می بردی

مانند گذشته با نگاهی زهرا

×××

 

روزی، پیامبر خدا صلوات الله علیه به همراهانش، فرمود: می‏دانید که فاطمه بیمار شده است؟ پس برای عیادت به سوی خانه‏ فاطمه علیها السلام به راه افتادند، پس از آن، وارد خانه شدیم و بعد از احوال پرسی، و درنگی کوتاه، خارج شدند. مردم گفتند خدایا دختر پیامبرمان بدین وضع به سر می‌برد؟ حضرت شنید و گفت: اما این را هم بدانید که فاطمه سرور تمام بانوان در روز رستاخیز خواهد بود.

اما امان از همین مردم بی وفا که بعد از پیامبر و آن اتفاقات دردناک هیچکدام به حضرت سر نمی‌زدند.

حلیة الاولیاء ج2 ص41 و 42

 

جز غربت و آه و نالۀ ‌سرد‌ی نیست

جز دیدۀ خون و چهرۀ زردی نیست

دیدی که کسی درد مرا درک نکرد

ای مرگ بیا که جز تو هم دردی نیست  

×××

 

حضرت فاطمه علیها السلام در ساعات پایانی زندگی اش، مقداری آب و جامه ای تازه خواست و به بهترین وجه غسل نمود. آیت الله سید کاظم قزوینی در ادامه روایت می گوید: نمی دانم شاید علت این بوده که آن بزرگوار می خواست آثار جراحت موجود در بازو و پهلوی خویش را بشوید تا ... .

فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت ص593

 

قلبی پر از اندوه و جراحت دارد

از غربت مرتضی مصیبت دارد

آن روز خودش غسل ‌شهادت می ‌کرد

می گفت که زخم کهنه زحمت دارد

×××

 

ابن عباس میگوید: وقتی بیماری حضرت فاطمه علیها السلام شدت یافت به اسماء فرمود: مبادا مرا روى تخته‏اى بگذارید كه جنازه‏ام ظاهر باشد! اسماء گفت: نظیر آن تابوتى را براى تو درست می كنم كه در حبشه دیده بودم. حضرت به فرمود: نمونه آن را به من نشان بده! اسماء تابوتى را كه در حبشه دیده بود ساخت و آن اولین تابوتى بود كه ساخته شد. حضرت زهراء علیها السلام پس از دیدن آن تابوت خندان شد و بعد از پیامبر هیچ وقت غیر از آن موقع خندان نشده بود.

زندگانى حضرت زهرا (ترجمه ج43 بحار)، ص: 202

 

دل خسته و بی قرار می خندیدی

آشفته و داغدار می خندیدی

اسباب سفر که شد مھیا دیدم

با دیدۀ اشک بار می خندیدی

×××

 

حضرت فاطمه علیها السلام هنگام شهادتش زینب علیها السلام را به همراهی و یاری برادرانش توصیه فرمود آن گاه به او دو امانت گران بها سپرد و فرمود: دخترم زینب! این دو بغچه که به تو می سپارم یکی از آنها متعلق به دختر ابوذر غفاری است و دیگری مال خودت است که در آن پیراهنی برای حسین است. اما بدان هر گاه این پیراهن را از تو طلب نمود، وقت فراق رسیده و حسین مهیای شهادت می گردد.                                  

عقیله بنی هاشم، ص12

 

با زینب خود سرّ ‌کفن ها را ‌گفت

او روضۀ کهنه پیرهن ها را گفت

می گفت «حسین من غریب مادر»

سر ‌بند نوای سینه زن ها را گفت


تعداد بازديد : 145
چهارشنبه 06 اردیبهشت 1391 ساعت: 12:57
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف