|
حضرت زهرا(س)-شهادت
رباعی و دوبیتی های فاطمیه
و روزی نوبت باغ فدک بود...
به روی زخم ها دیدم نمک بود
تمام باغ را تقسیم کردند
ولی سهمیه ی زهرا کتک بود
×××
غم های حنینی اش مرا آتش زد
چشمان حسینی اش مرا آتش زد
آن لحظه که بین در و دیوار شکست
یا فضه خُذینی اش مرا آتش زد
×××
آن خط که خدا نوشت را سوزانید
زیبایی سرنوشت را سوزانید
شیطان به تقاص رانده گشتن از عرش
امروز در بهشت را سوزانید
×××
در غربت کوچه نعره ی مست مزن
سیلی به ستاره ی من ای پست مزن
برگرد به خانه، نا مسلمان! برگرد!
قرآن خداست، بی وضو دست مزن
×××
دوزخ نفسی بر تنتان خواهد زد
زقّوم به مِن مِن مِن تان خواهد زد
هر چند مرا غلاف شمشیر زدید
شمشیر علی گردنتان خواهد زد
×××
آتش - نفسی، دمی زبانه زد و رفت
چرخید، مرا به تازیانه زد و رفت
شیطان چموش را نبستید به بند
آمد لگدی به درب خانه زد و رفت
×××
قرآن محمدی و قاموس علی ست
این آیه ی روشنای فانوس علی ست
بیم است که غیرت خدا شعله کشد
شلاق بینداز که ناموس علی ست
×××
آن پاک تر از فرشته ها را می زد
آئینه عصمت و حیا را می زد
شیطان به تقاص لعن و طعنی ازلی
آن روز حبیبه ی خدا را می زد
×××
آن روز، دل ستاره ی عرش، شکست
هنگام اذان مناره ی عرش، شکست
دستان سیاهی از جهنم آمد
سیلی زد و گوشواره ی عرش، شکست
×××
این جان ولی بود که از پا افتاد
شرم ازلی بود که از پا افتاد
مردان مدینه ای! بمیرید از شرم
ناموس علی بود که از پا افتاد
تعداد بازديد : 553
یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 ساعت: 5:32
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)