تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
نفس نفس ز زمانه تو آه میکشی و ...
به سمت دست علی هی نگاه می کشی و ...
تمام نیروی خود را کنار محسن خود
برای حیدر خود در سپاه می کشی و ...
به زیر حمله ی شلاق ها کبودانه
چه درد ها ز غلاف گناه می کشی و ...
شهیده می شوی از دست بی حیایی شهر
کنار چشم خودت را سیاه می کشی و ...
همین که پیکرت از حال می رود بانو !
میان کوچه تنت ، روی راه می کشی و ...
نحیف می شوی و از مدینه می روی و ...
گلایه های علی را به چاه می کشی و ...
***
تو با نگاه پر از دستگیریت مادر !!
دل سیاه مرا هم به راه می کشی و ...
برای من تو فقط واژه های « الا الله »
کنار زمزمه ی « لا اله » می کشی .... و ....
شاعر : مجتبی کرمی
تعداد بازديد : 97
جمعه 01 اردیبهشت 1391 ساعت: 17:45
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب