در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو

در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو

در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو

در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو

در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو
در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در کوچه اشک راه چاره گم شد در سردی آن همه نظاره، گم شد دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود یک سیلی زد دو

در کوچه اشک راه چاره گم شد

در سردی آن همه نظاره، گم شد

دیدید چقدر دست او ‌سنگین بود

یک سیلی زد دو گوشواره گم شد

شاعر: يوسف رحيمي

تعداد بازديد : 157
جمعه 01 اردیبهشت 1391 ساعت: 17:43
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف