تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت زهرا(س)-شهادت
این روزها كه دیدنتان كیمیا شده
این خانه بی نگاه تو دار العزا شده
باور نمی كنم چقدر آب رفته ای
حتی برای ناله لبت بی صدا شده
من میخ بر دلم نه، به تابوت می زدم
هر چند خنده ای به لبت آشنا شده
شرمنده ام كه بودم و پای غریبه ها
با شعله های سرخ به این خانه وا شده
شرمنده ام كه بودم و نامحرمان شهر
آن گونه در زدند كه از هم جدا شده
فهمیده ام چه بر سرت آن روز آمده
از وضع چادری كه پر از رد پا شده
وقت نفس كشیدن تو این صدای چیست
این استخوان سینه چرا جا به جا شده؟!
پیراهن حسین مرا دوختی ولی
افسوس حرف روز و شبت بوریا شده
با زینبم بگو سه كفن مانده پیش ما
با زینبم بگو كه به غم مبتلا شده
با او بگو كه بوسه زند بر گلوی خشك
بر حنجری كه محمل سر نیزه ها شده
با او بگو كه بوسه زند جای مادرش
بر پیكری كه خرد شده، آسیا شده
تعداد بازديد : 147
چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت: 17:59
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب