|
حضرت زهرا(س)-شهادت
بی تو، ای یار مهربان علی!
شعله سر میکشد ز جان علی
بی تو، ای قهرمان قصۀ عشق
نا تمامست داستان علی
عیسی ار چار پله بالا رفت
دم آخر ز نردبان علی
در عروج تو، از ادب میسود
سر به پای، تو آسمان علی!
خطبۀ ناتمام زهرا کرد
کار شمشیر خون فشان علی!
خواست نفرین کند، که زهرا را
داد مولا قسم به جان علی!
×××
که: ز قهر تو، ما سوا سوزد
صبر کن، صبر! مهربان علی!
ذوالفقار برهنهی سخنش
کرد کاری به دشمنان علی
که دگر تا ابد به زنهارند
از دم تیغ جان ستان علی!
با وجودی که قاسم رزق ست
ساخت عمری به قُرص نام علی!
بعد او، خصم دون که میپنداشت
به سه نان میخرد سنان علی!
بود غافل که چون به سر آید
دورهی صبر امتحان علی
دشمنان را، امان نخواهد داد
لحظه ای تیغ بی امان علی!
زینب! ای خطبهی حماسی عشق!
ای به کام علی، زبان علی
باش کز خطبهات زبانه کشد
آتش خفته در بیان علی
دیدم، انصاف را به کوچهی عشق
سر نهاده بر آستان علی
×××
عشق چون من ارادتی دارد
به علی و، به خاندان علی
نسب خویش را، جوان مردی
میرساند به دودمان علی
رفت زهرا و، اشک از دنبال
و ز پی او روان، روان علی!
خرمن او، اگر در آتش سوخت
رفت بر باد خانمان علی!
بازمانده ست سفرهی دل او
غم و دردست میهمان علی!
راز دل را به چاه میگوید
رفته از دست همزبان علی!
آن شراری که سوخت زهرا را
سوخت تا مغز استخوان علی!
قصه را، تازیانه میداند!
در و دیوار خانه، میداند!
تعداد بازديد : 197
چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت: 17:59
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)