هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب

هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب

هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب

هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب

هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب
هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
هی بال بال می زند این روز آخری گشته هوای خانه مادر کبوتری آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست گل کرده ب

هی بال بال می زند این روز آخری
گشته هوای خانه مادر کبوتری

آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست
گل کرده باز در دلش احساس مادری

دست شکسته اش به قنوت دعا شده
مشغول بچه ها شده با دست دیگری

پا شد که باغ پیرهنش را بشوید از
گل های زخم خورده ی ایام بستری

گاهی میان گریه ی خود حرف می زد و
می گفت آه ای پدر آیا دم دری؟

اسپند دود می کند اسما برای او
کوری زخم چشم مدینه که بهتری

اسما غروب شد دل خانم گرفته است
باید لباس رفتن او را بیاوری
***رحمان نوازنی***


تعداد بازديد : 153
یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت: 18:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف