از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز

از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز

از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز

از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز

از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز
از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از بازی غریب فلک آه می کشید از زخم های خورده نمک آه می کشید آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت حتی ز

از بازی غریب فلک آه می کشید
از زخم های خورده نمک آه می کشید

آن چهره ای که تاب نسیم سحر نداشت
حتی ز باد بال ملک آه می کشید

حالا چه آمده به سرش که تمام شب
از جای زخم های فدک آه می کشید

او بار شیشه داشت که در کوچه خرد شد
آئینه بود و غرق ترک آه می کشید

وقتی که می برید لباس حسین را
تنها خودش بدون کمک - آه می کشید
***حسن لطفی***


تعداد بازديد : 127
یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت: 18:15
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف