با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان

با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان

با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان

با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان

با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان
با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي: چيست اين پيرهن مردانه كه بر آن گريه كني طفلانه زينبم سوخت چنان پروان

با يك مخمس از جناب آقاي سهرابي:
چيست اين پيرهن مردانه
كه بر آن گريه كني طفلانه
زينبم سوخت چنان پروانه
از حسين است غم اين خانه
شيوه ي دوختنت معلوم است

يك غزل از جناب آقاي لطيفيان:
كار تنش زياد ولي وقت من كم است
يك شب براي شست و شوي اين بدن كم است
بانوي من نهيف نبود ، اينچنين نبود
وقتي نگاه ميكنمش ظاهراً كم است........

ويك غزل از جناب آقاي لطفي:
گمان كنم دگر اين دردها دوا نشوند
و كودكان تو با شادي آشنا نشوند
اگر قرار به رفتن شده دعايي كن
كه نيمه هاي شب از بين خواب پا نشوند.......


تعداد بازديد : 329
پنجشنبه 24 فروردین 1391 ساعت: 13:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف