|
حضرت زهرا(س)-شهادت
ای آن که نیست رفتن تو بـاورم هنوز
خون می رود ز چشمـۀ چشم ترم هنوز
این غم کجا بَرَم که به هنگام غسل تو
می ریخت خون ز باغ گل پرپرم هنوز
از لحظه ای که دست به بـازوی تو زدم
آتش زبـانـه می زنـد از پیکرم هنوز
رفتـی و در کنــار مصّــلای اشـک تو
مـاتم گرفتـه دختر غم پـرورم هنوز
خیـز و بخـوان تـو آیـۀ امَـّن یُجیب را
غـم پا نمی کشـد ز دل مضطرم هنوز
تیری که خورده است به بـالم ز داغ تو
هـرگـز بـرون نرفته ز بال و پرم هنوز
زان شب که زیر خاک نهـادم تن تو را
هـر شب کنـار قبـر تو نوحه گرم هنوز
چون شمع شعله ور به عزای تو سوختم
مانده ست روی خاک تو خاکسترم هنوز
پیــداست از نگـاه پُر از غـربت و غمم
مـن داغــدار لالــۀ پشت درم هنوز
بـار فــراق روی تـو را ای گـُل کبــود
تا عمق چاه غـربت خود می برم هنوز
با گریه می سـرود «وفائی» که روز و شب
خلوت نشیـن بـزم غـم مـادرم هنوز
تعداد بازديد : 173
دوشنبه 21 فروردین 1391 ساعت: 17:49
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)