|
نوحه برای حضرت زهرا سلام الله
قیـامت شــده انگار
میــانِ در و دیــوار
سفر بخیر، زهرا
بــرو خــدانگهدار
چه زود از شاخه افتاد
شکوفــۀ حیــاتت
غریبـه مثـل مـولا
تمـومِ خــاطراتت
تو ای قصۀ خونبار
قیـامت شده انگار
میـان در و دیــوار
سفر بخیر زهرا
بــرو خــدانگهدار
تـو کشتـیِ نجات و-
تـو نــور کائنات و-
کمک میخواستی امّا
کی میشنیـد صداتو؟
تــو ای معنـیِ ایثار
میـانِ در و دیــوار
قیـامت شـده انگار
سفربخیر زهرا
بــرو خــدانگهدار
تـو پــاکِ مهربــون و
یــه شاخــه ارغوون و
تو و باری که هیچکس
طاقـت نــداره اونــو
- نه سرو و نه سپیدار
میــان در و دیــوار
قیـامت شــده انگار
سفر بخیر زهرا
بــرو خــدانگهدار
یه جون و اینهمه داغ؟
یه دل و اینهمـه درد؟
ببین خــزون نامرد
چـه آتیشـی بپا کرد
یه گل و اینهمه خار؟
قیـامت شـده انگار
میان در و دیوار
سفربخیر، زهرا
بــرو خــدانگهدار
بهشتِ نازنینم
امید آخرینم
رفتـی و ابــر گریـه
نــذاشت تـورو ببینم
بـرای آخــرین بـار
قیــامت شـده انگار
میــان در و دیـوار
سفر بخیر زهرا
بــرو خــدانگهدار
عهد عقیق – محمّد سعید میرزایی
تعداد بازديد : 183
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 16:10
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)