اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ

اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ

اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ

اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ

اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ
اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو! اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خ
اى هماى ملكوتى كه شكسته پر تو
 كه به زير پر و بال ست ز محنت، سر تو!
اى بهارى كه شد از فيض تو، هستى خرّم
 گشته پژمرده چو پاييز چرا منظر تو؟!
ترجمان غم پنهانى و رنجورى توست
اين همه گريه اطفال تو بر بستر تو
سبب رنج و دواى تو ز من مى طلبند
 پرسش انگيزْ نگاه پسر و دختر تو
چهره از من ز چه پنهان كنى اى دخت رسول؟!
 عليّم من، پسرِ عمّ تو و همسر تو!
واى از آن لحظه و آن منظره طاقت سوز
 ديدن ميخ در و غرقه به خون پيكر تو
درد دل هاى تو با جسم تو شد دفن به خاك
 سوخت جان على از قصّه دردآور تو

تعداد بازديد : 121
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 10:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف