یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و

یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و

یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و

یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و

یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و
یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یارب این سیلی پر از سوز و درد با رخ همچون گل زهرا چه کرد چون غبار کوچه بنشست بر زمین حق تعالی دید و
یارب این سیلی پر از سوز و درد
با رخ همچون گل زهرا چه کرد
چون غبار کوچه بنشست بر زمین
حق تعالی دید و جبریل امین
بر رخ زهرا نشان پنجه بود
از دل مولا اثر باقی نبود
آمد از کوچه برون زهرا ولی
زیر لب با هر قدم می گفت علی
با سر چادر به چشمش می کشید
از کنار دیده اش خون می چکید
تا قدم در خانه حیدر نهاد
زینب او را دید و زد از غصه داد
چادرت مادر چرا خاکی شده
پنجه روی تو حکاکی شده
پیش من چادر به سر افکنده ای
گو مگر از زینبت رنجیده ای
رفتی از خانه برون چون آمدی
از چه با دست پر از خون آمدی
گر ببیند باب من این روی تو
می چکد خون از سر و از روی تو
در همین جا جان دهد بر پای تو
جان فشاند بر سر غمهای تو
از کفت مادر چرا چاره شده
گو به من گوشت چرا پاره شده

تعداد بازديد : 133
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 10:39
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف