موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش

موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش

موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش

موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش

موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش
موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
موج شرمنده شد از دیده دریایی من صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداش
موج شرمنده شد از دیده دریایی من
صبر بگذشت ز سر حد شکیبائی من
وا کن آن دیده که شب تا به سحر خواب نداشت
کن تماشای من و وضع تماشایی من
من همان دست خدایم که ز پا افتاده است
خیز بر پا و بکوش از پی بر پایی من
گریه از بعد تو بر بودن من باید کرد
دستی ای یار پی یاری و یارایی من
سر اگر بعد تو در چاه کنم حق دارم
چه کنم نیست کسی غمخور تنهایی من
باز اگر اشک مرا پاک کنی ممنونم
با همان دست کز او بود توانایی من
انجمن خانه و طفلان تو چون پروانه
خیز ای شمع پی انجمن آرایی من
نپذیرند اگر مردم دلسرد چه غم
خاطرات تو بود گرم پذیرایی من


تعداد بازديد : 113
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 10:36
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف