من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه

من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه

من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه

من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه

من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه
من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم من قبله گاه بنده نیکو سرشتم من عارف نجوای هجر و درد و داغم من تربت زه
من قطعه ای از خاک خوشبوی بهشتم
من قبله گاه بنده نیکو سرشتم
من عارف نجوای هجر و درد و داغم
من تربت زهرا و بی شمع و چراغم
خاکم ولیکن فخر بر افلاک دارم
من چهار یوسف در دل این خاک دارم
در منزلت دارای ماوای رفیعم
من راز دار مرتضایم من بقیعم
اینک به پشت دیده ام پیداست آن روز
تابوت با جسم حسن برخواست آن روز
صبر عزیز فاطمه دیگر سر آمد
فرزند مظلومی کنار مادر آمد
گرد رخم را با سرشک غم بشویم
یابن الحسن رخصت بفرما تا بگویم
دفن عزیزی در دل شب آری آری
دنبال مادر بود زینب آری آری
یک نیمه شب بر شانه ها تابوت دیدم
آه و فغان عالم لاهوت دیدم
شیر خدا سر در گریبان داشت آن شب
به بچه ها شام غریبان داشت آن شب
دیدم که دست احمد از خاکم برآمد
چون سیل اشک از دیدگان حیدر آمد
از قبر زهرا با قد خم رفت مولا
با کودکان غرق ماتم رفت مولا
من ماندم و زهرای دست و سینه خسته
من ماندم و یک مادر پهلو شکسته
دیدم که دارد آن بدن با خود نشانه
از ضرب دست و دشمن و از تازیانه


تعداد بازديد : 377
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 10:36
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف