کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر

کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر

کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر

کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر

کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر
کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبر
کنار بستری خاموش و غمناک
علی امید خود را می کند خاک
بهار آرزویش گشته پائیز
دلش از غربت و غم گشته لبریز
به هر حالش که می آید ز سینه
خجالت می کشد شهر مدینه
نفسهایش فتاده در شماره
کند بر صورت زهرا نظاره
به هر چشمی که یارش می گشاید
توان از قلب پر سوزش رباید
به لبهای علی پیوسته آه است
گمانم مرتضی در فکر چاه است
به آرامی کنار بستر او
علی خم شد چو شمعی روی زانو
که روی یار را بهتر ببیند
ز باغ چشم یارش لاله چیند
به نجوا گفت یا زهرا غریبم
مخواه اینگونه تنهایم حبیبم
گل آلاله گلخانه من
تو هستی چهل چراغ خانه من
علی اینجا دگر یاری ندارد
کسی چون من شب تاری ندارد
ببین ای یاور شب زنده دارم
ز تنهایی گره خورده به کارم
چه شد کز همسر خود دل ربودی
مگر اشک امامت را ندیدی
چو شرح راز بر دیوار دیدم
پس از آن صورتت را تار دیدم
اگرچه روز داغ حیدر آمد
ولی شادم جدائی ها سر آمد
به همره می بری با خود صفا را
ولی دیدی چو روی مصطفی را
الا ای سوره مجروح کوثر
سلامم را رسان نزد پیمبر


تعداد بازديد : 189
پنجشنبه 17 فروردین 1391 ساعت: 10:32
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف