|
به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا س
دیدی آخر مادرم بیمار شد
زخمی از میخ در و مسمار شد
مادرم بین در و دیوار مرد
رد خونش زینت دیوار شد
مادرم برگ شقایق بود دل
با فشار درب، او هموار شد
کل عالم یار مادر بود لیک
بین کوچه مادرم بی یار شد
درب خانه بعد از آن بد ماجرا
روی یاس عاشقی آوار شد
لحظه ای که شاخه ی یاسم شکست
کوه غم ها روی دوشم بار شد
مادر هفت آسمان مام بهشت
پیش چشم اهل دوزخ خوار شد
نه نگو با من که در آن روز بد
مادر ما غرق در آزار شد
صورت آهوی دشت معرفت
آشنا با پنجه ی کفتار شد
بین کوچه مادر هفت آسمان
ذکر لبهایش همین گفتار شد:
مهدی غمدیده بر دادم برس
ذکر قلبش یاد آن دلدار شد
زخم مسمار و در و دیوار و خون ...
خون به قلب بانوی ابرار شد
صحنه ای از یاد من هرگز نرفت
چادر خاکی او در نار شد
آنقدر ضرب لگد بد بود که
جسم مادر مثل یک مردار شد
سروده جعفر ابوالفتحی
بزرگترین وبلاگ اشعار مذهبی
تعداد بازديد : 213
دوشنبه 14 فروردین 1391 ساعت: 17:57
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)