![]()
|
من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا می شنوم ز قدسیان زمزمه ی رضا رضا ای به نثار مقدمت گوهر اشک دیده ام ای به فدای جان تو ، جان به لب رسیده ام من به بهای هستیم ، مهر تو را خریده ام نیست به جز ولای تو ، منشی و مرام ایده ام مباد ، سازد از درت خدا مرا جدا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا 8 من که به بوی مغفرت به بارگاهت آمدم شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم پناه ماسوی تویی ، که در پناهت آمدم نیازمندم و گدا ، بر سر راهت آمدم اگر ز در برانیم کجا روم کجا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا 8 به پیشگاه قدس تو اگر چه دست خالیم اگر کسی نمی خورد ،غم شکسته بالیم اگر چه اشک من بود ، گواه خسته حالیم ولی به جان فاطمه محبم و موالیم خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا 8 اگر مرا از قیدغم ها رها کنی چه می شود؟ اگر نگاه مرحمت به کم کنی چه می شود ؟ نظر به این کبوتر حرم کنی چه می شود ؟ چو از کربلا به ما کرم کنی چه می شود ؟ اگر از در برانیم کجا روم کجا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا
تعداد بازديد : 3543
چهارشنبه 09 فروردین 1391 ساعت: 6:30
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)