قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست

قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست

قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست

قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست

قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست
قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی مولا کریم بود که بی دعوت آمدم هر کس گرفت دست توسل به دامنی من دست

قابل نبوده ام که کند دعوتم کسی

مولا کریم بود که بی دعوت آمدم

هر کس گرفت دست توسل به دامنی

من دست خود به دامن آل عبا زدم

با این همه صفات نمک ناشناسیم

عمری کنار سفره ی آل محمدم

اینان مرا که جز تنی آلوده نیستم

تبدیل می کنند به روح مجردم

دریا حریف نیست که پاکم کند مگر

مولا به خاک کوی خود از لطف شویدم

کریم آقا،کریم آقا،کریم آقا

کریم آقا،کریم آقا،کریم آقا

مست مستم از،جام اباالفضل

عشق من باشد،نام اباالفضل

یا ابوفاضل،یا ابوفاضل

یا ابوفاضل،یا ابوفاضل

خورده ام جام ولای عباس

بر لبم باشد ثنای عباس

مرغ دل شد آشنای عباس

می نشیند بر بام اباالفضل

منو با عشق تو آفریدند

به تنم از روح تو دمیدند

روی قلبم عکس تو کشیدند

که چنین گشتم رام اباالفضل

یا ابوفاضل،یا ابوفاضل

یا ابوفاضل،یا ابوفاضل
تعداد بازديد : 441
دوشنبه 07 فروردین 1391 ساعت: 12:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف