تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
آتش گرفت و باغ من و سوخت حاصلم
من زینبم که غم به ستوه آمد از دلم
طوفان غصه کشتی عمر مرا شکست
اما چه غم کنار حسین است ساحلم
حسین وای حسین وای حسین وای
من زینبم که کشته مرا صد هزار بار
از کوفه تا به شام سری در مقابلم
آن شب که سوخت اختر امید آفتاب
مه میهمان حق شد و بی باب منزلم
رمزی که چشم یار من از روی نیزه گفت
من داغم و نگاه به آن چوب محمل است
ای ماه خون گرفته زینب دلم گرفت
امشب بیا خرابه شام از محفلمتعداد بازديد : 253
شنبه 05 فروردین 1391 ساعت: 16:59
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب