حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف

حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف

حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف

حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف

حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف
حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حمیدرضا حامدی دفاع مقدس-شهدا دید در معرض تهدید دل و دینش را رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را رف

دفاع مقدس-شهدا


دید در معرض تهدید دل و دینش را

رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

رفت و حتّی کسی از جبهه نیاورد به شهر

چفیه و قمقمه اش... کوله و پوتینش را

رفت و یک قاصدک سوخته تنها آورد

مشت خاکستری از حادثۀ مینش را

استخوان های نحیفی که گواهی می داد

سن و سال کم از بیست به پایینش را

ماند سردرگم و حیران که بگیرد خورشید

زیر تابوت سبک یا غم سنگینش را؟

بود ناچیزتر از آن که فقط جمجمه ای

کند آرام دل مادر غمگینش را...

باز هم خنده به لب داشت کدر کرد و کبود

تلخی غربت اگر چهرۀ شیرینش را

شب آخر پس از اتمام مناجات انگار

گفته بود از همه مشتاق تر آمینش را

***

ماجرای تو خدا خواست کند تازه عزیز!

قصۀ یوسف و پیراهن خونینش را

کفن پاک تو سجاده، پلاکت تسبیح...

ابتدا بوسه صواب است کدامینش را؟


تعداد بازديد : 193
دوشنبه 29 اسفند 1390 ساعت: 18:57
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف