تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
بیا خواهر که زهر آخر گره از کار من واکرد برادر عزم دیدار بهشت و روی زهرا کرد وجودم درد بود و کس به درمانش نمی کوشید ولی این کوزه درد من طبیب آسا مداوا کرد برادر از دهان و خواهر از چشمان خود خون ریخت و در آن ساعت که بهر خود از او طشتی تمنّا کرد
تعداد بازديد : 202
جمعه 26 اسفند 1390 ساعت: 10:37
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب