حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ

حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ

حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ

حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ

حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ
حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حسرت گرفته باز حصار مدينه را غم تيره كرده است ديار مدينه را از غربت بقيع كه غمخانه على ست گلرنگ

حسرت گرفته باز حصار مدينه را

غم تيره كرده است ديار مدينه را

از غربت بقيع كه غمخانه على ست

 گلرنگ خون زدند حصار مدينه را

آثار خون فاطمه و غربت على

 پر كرده است گوشه كنار مدينه را

در كوچه هاى شهر چو ماه على گرفت

 رنگى دگر نماند عذار مدينه را

زآن گل كه از جسارت مسمارِ در شكفت

 نقش خزان زدند بهار مدينه را

در خلوت بقيع به جز اشك مهدى اش

شمعى كجا بود شب تار مدينه را

من جان نثارِ مكتب اويم، مؤيّدم

 دارم ازو اميد جوار مدينه را

 (سيّد رضا مؤيّد)
تعداد بازديد : 191
پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت: 9:43
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف