تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
عصمت اللهم من و ازعشق مولا سوختم
صورتم مىسوخت كردم ناله بابا سوختم
مردم دنيا پرست در انحرافى ريشه دار
در سقيفه رأى دادند و من آنجا سوختم
دشمنان نقشه كشيدند و ز جهل دشمنان
بهره بردند و من مظلومه تنها سوختم
اى جوانان من جوان بودم ولى با عمر كم
تا بماند شمع دين روشن سراپا سوختم
سينهام از داغى مسمار غافل مانده بود
كز غريبى على در بين اعدا سوختم
گر على تنها شود پهلو شكستن جايز است
بهر حفظ جان حيدر بى مهابا سوختم
در ميان شعله آتش حجابم حفظ شد
پشت در رفتم غريبانه خدايا سوختم
آتشى ديدم كه تا روز فرج بر پا بود
با بيايد مهيدم بهر مداوا سوختم
شاعر؟؟؟
تعداد بازديد : 147
پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت: 9:20
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب