امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه
امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم

 

عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم

عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم

همیشه منتظر این دقیقه ها بودم

که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم

ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست

که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم

عجیب منتظرم میل فاطمه دارم

عجیب دل زده از دست روزگار شدم

سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد

برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم

امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من

اگر چه رنگ خزانم پُر  از بهار شدم

تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او

به یاد معجر زینب به غم دچار شدم

امان ز مردم کوفه من از همین حالا

برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم

سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و

به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم

 

مهدی مقیمی


تعداد بازديد : 129
شنبه 05 تیر 1395 ساعت: 15:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف