یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم

یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم

یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم

یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم

یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم
یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
یا رقیه خاتون (س) مددی من از گرسنگی مثِ یه تیکه استخون شدم وقتی سرت رو نیزه رفت من دیگه نصف جون شدم

یا رقیه خاتون (س) مددی

 

من از گرسنگی مثِ

یه تیکه استخون شدم

وقتی سرت رو نیزه رفت

من دیگه نصف جون شدم

 

خیلی توی خیمه بابا

منتظر عموم شدم

سوختم براش مث یه شمع

تا که دیگه تموم شدم

 

تو این مدت حتی بگو

یه قطره بارون اومده ؟

خیلی وقتا از تشنگی

از دماغم خون اومده

 

خیلی کسا اومدنو

داد کشیدن روی سرم

خیلی کسا اومدنو

گرفتن از موی سرم

 

از بسکه داد زدن سرم

گوشام داره سوت می کشه

بعد من عمه میاد و

دستاشو رو موت می کشه

 

جعفر ابوالفتحی

 

منبع :

www.neyjaf.ir

 


تعداد بازديد : 23
شنبه 22 خرداد 1395 ساعت: 12:39
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف