ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض

ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض

ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض

ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض

ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض
ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای ذره از حکایت خورشید دم نزن دراین حریم قدس خدایی قدم نزن بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن گرچه زفهم فض

ای ذره از حکایت خورشید دم نزن
دراین حریم قدس خدایی قدم نزن
بااین وجود دم ز نبود وعدم نزن
گرچه زفهم فضل تو پر درمی آوریم

کی از تمام شأن تو سردر می آوریم

بهر بیان فضل توای شاه بی کران
کوتاه و کوچک اند زمان و جهانیان
پای کرامت توشده لال هر زبان
از من که کار نوکری ات برنیامده
وقتی خدا مدیحه سرای شما شده

وقتی که مُرده ازنگهت زنده میشود
عالم به یاد عشق علی بنده میشود
بایاعلی که گریه مان خنده میشود
لبخند من زعشق ولی می دمد فقط
دل مشتعل زنام علی میشود فقط

پیچیده بین گوش زمانها صدایتان
تقدیم کرده عالمیان جان برایتان
ای عرش کبریای الهی سرایتان
من را دوباره حضرت او مستجاب کرد
بد بودم و دوباره مرا انتخاب کرد

محوکرامت و نظر سروری شدم
من راخرید وتا به ابد ،حیدری شدم
برسینه ام نوشته: علی اکبری شدم
ارباب از شروع نفس های نوکرش
در دستمان نهاده دو دستان اکبرش

مهدی قاسمی


تعداد بازديد : 140
دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:25
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف