صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی

صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی

صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی

صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی

صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی
صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد حسین فاطمه راهی کربلا شده و… دو چشمِ زی

صدای بانگ جرس ، کاروان مهیّا شد
دل تمام عوالم گرفت و غوغا شد

حسین فاطمه راهی کربلا شده و…
دو چشمِ زینب کبری ، شبیه دریا شد

 

مدینه شهر نبی بود ، شهر خوبی ها
ولی چه عرصه ی تنگی برای آقا شد

رسید جای بلندی که شهر پیدا بود
نگاه کرد و دلش بی قرار زهرا شد

وداع کرد و ، روانه به سوی وادی عشق
عزیز فاطمه راهی کوه و صحرا شد

نگاه کرد به اصغر ، به روی دختر خود
دلش شکست و گرفتار کار دنیا شد

در این میانه ، زنی پشتشان دعا میخواند
نگاهِ امّ بنین خیره بر پسرها شد

خدا کند که دوباره حسین برگردد
دعای مادری اش پشتِکار سقّا شد

خبر نداشت که گودال کربلا روزی ،
سَر عبا و عمامه ، چقدر دعوا شد…

پوریا باقری


تعداد بازديد : 249
شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت: 10:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف