اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا

اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا

اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا

اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا

اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا
اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شهادت حضرت محسن(ع) گفتم که شاید او بتواند ولی نشد خود را ز پشت در برهاند ولی نشد گفتم که شا

اشعار شهادت حضرت محسن(ع)

 

گفتم که شاید او بتواند ولی نشد

خود را ز پشت در برهاند ولی نشد

 

گفتم که شاید این درِ چوبی پس از لگد

در بین چارچوب بماند ولی نشد

 

می خواست فضّه قبل هجوم حرامیان

خود را به پشت در برساند ولی نشد

 

زهرا تلاش کرد که از زیر دست و پا

خود را کنارتر بکشاند ولی نشد

 

با بازوی شکسته خود خواست شعله را

از پای چادرش بتکاند ولی نشد

 

لبریز شوق بود که در گوش محسنش

یک روز علی اقامه بخواند ولی نشد

 

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 


تعداد بازديد : 111
شنبه 21 آذر 1394 ساعت: 13:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف