|
حضرت ام البنین(س)-مصائب
چشمهی خور در فلک چهارمین
سوخت زداغ دل امالبنین
آه دل پرده نشین حیا
برده دل از عیسی گردون نشین
دامنش از لخت جگر لاله زار
خون دل و دیده روان ز آستین
مرغ دلش زار چو مرغ هزار
داده ز کف چار جوان گزین
اربعة مثل نسور الربی1
سدره نشین از غمشان آتشین
کعبه توحید از آن چهار تن
یافت ز هر ناحیه رکنی رکین
قائمهی عرش از ایشان به پای
قاعده عدل از آنها متین
یاد ابوالفضل که سر حلقه بود
بود در آن حلقه ماتم نگین
اشک فشان سوخته جان همچو شمع
با غم آن شاهد زیبا قرین
ناله و فریاد جهان سوز او
لرزه در افکنده به عرش برین
کای قد و بالای دل آرای تو
در چمن ناز بسی نازنین
تیر کمان خانهی بیداد زد
دیدۀ حق بین تو را در کمین
چهار جوان بود مرا دلفروز
و الیوم اصبحت و لا من بنین2
نام جوان مادر گیتی مبر
تذکرینی بلیوث العرین3
چون که دگر نیست جوانی مرا
لا تدعونی ویک امالبنین4
***
1* این شاعر خردمند در شعر خود با اقتباس برخی از مصرعهای امالبنین، آتشی افزون در دلها به پا کرده است، معنای این مصرع بدین قرار است: چهار نفر چون پرندگان تیز پرواز کوهسار بودند که کشته شدند و رگ حیات آنان قطع گردید
2* امروز صبح کردم در حالی که دیگر پسری ندارم
3* مرا به یاد شیران بیشه میاندازید
4*دیگر مرا امالبنین نخوانید
تعداد بازديد : 263
پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 ساعت: 11:33
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)