طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �

طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �

طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �

طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �

طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �
طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
طفل یتیم بازی خود با خیال کرد فرض نوازشی ز پدر را محال کرد با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک کنج خرابه �

طفل یتیم بازی خود با خیال کرد
فرض نوازشی ز پدر را محال کرد

با اینکه بود جایگهش شانه مَلَک
کنج خرابه پیکر خود در زَوال کرد

آخر شبی به گریه پدر را بغل نمود
جان داد و فتح باب برای وصال کرد

علی احمدیان-جنت


تعداد بازديد : 71
چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت: 10:23
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف