تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
نبود ماه در آن شب، نبود کوکب هم
به گریه گفت به عمه : نیامد امشب هم!
چه می کند اگر این صحنه را ببیند که
سر حسین شکسته ست و غرق خون لب هم
بگو – خدای من! – این مرتبه چه خواهد کرد
سه ساله با سر و با موی نامرتب هم؟
بگو که بشکند آن کاخ از کمر ویران
زبون و خرد شود آن مقام و منصب هم
بسوزد آن همه سجاده، آن همه مسجد
که بی حسین نیرزد به هیچ، مذهب هم
رقیه شام نخورده ست و شامیان سیرند
نزد به آب – خدا شاهد است – یک لب هم
چنان کشید و چنان برد معجرش را باد
که بر نداشت دگر دست از سرش، تب هم
نشان نداد دگر جای آن کبودی را
چرا که دید نهانی رباب و زینب هم …
پیمان طالبى
تعداد بازديد : 53
چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت: 10:22
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب