بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�

بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�

بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�

بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�

بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�
بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم ت�

بغضِ ترک خورده برایم درد سر می شد
وقتی که دلتنگیم، بابا بیشتر می شد
لفظِ کنیز و کعبِ نی، سیلی و چشم تر
شبهای من اینگونه ای بابا سحر می شد
مهمان شدی من را پدر از نوکِ نی، ور نه
طفل یتیمت داشت از غم خونجگر می شد
کنج خرابه در هوای سرد، با عمه
اصلاً چه گویم که به چه منوال سر می شد
قوتِ غذایم غالباً هر شب کتک بود و
بر حال من چشم حرم هر روز تر می شد
هر جا که ما بودیم، زجرِ بی حیا هم بود
از ما جدا بودی و خیلی خیره سر می شد
این خواهرت همراهِ ما خیلی اذیت شد
در این چِهِل منزل برای ما سپر می شد
هر جا که می خوردم زمین، من را بغل می کرد
با هر زمین افتادنم، دردِ کمر می شد
در این سفر بسکه لبانت سنگ باران شد
من پیر گشتم، عمه از من پیرتر می شد
خیلی صدایت کردم و خیلی کتک خوردم
اینگونه بغضِ من برایم درد سر می شد
رضاباقریان


تعداد بازديد : 47
یکشنبه 24 آبان 1394 ساعت: 11:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف