در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�
در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند حتی محله ی خودمان هم محل نداد شاگردها�

در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند
با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند

حتی محله ی خودمان هم محل نداد
شاگردهام سر به سرم میگذاشتند

تا بین راه داد مرا در بیاورند
آوازه خوان به دور و برم میگذاشتند

از ناقه ها پیاده شدن مشکل است، کاش
یک محرمی برای حرم میگذاشتند

ای کاش کهنه پیروهن یوسف مرا
بهر دوای چشم ترم میگذاشتند

در کوچه های کوفه پریشان شدم حسین
با دسته بسته راهیه زندان شدم حسین

شاعر:رضا قربانی


تعداد بازديد : 175
سه شنبه 05 آبان 1394 ساعت: 9:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف