بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�

بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�

بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�

بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�

بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�
بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بال و پر غم تو به بال و پرم گرفت داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت آرام از نگاه حرم محو می شدی هی رفته ر�

بال و پر غم  تو به بال و پرم گرفت

داغ تو بود نور ز چشم ترم‌گرفت

آرام از نگاه حرم محو می شدی

هی رفته رفته قلب من و خواهرم گرفت

 

من التماس می کنم از جا بلند شو

بعد از تو بارها نفس اصغرم گرفت

پیداست جای شانه ی دستی به موی تو

بر زانویش سر تو خود مادرم گرفت

عمامه را به روی تنت پهن می کنم

شرمنده ام عبای مرا اکبرم گرفت

شاعر:حسین واعظی


تعداد بازديد : 213
دوشنبه 04 آبان 1394 ساعت: 10:42
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف