اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �

اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �

اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �

اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �

اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �
اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار شب هفتم محرم بی دست کاری از عمویت برنیامد بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد خیلی دعا کردم مگر �

اشعار شب هفتم محرم

 

بی دست کاری از عمویت برنیامد

بامشک راهی شد ولی دیگر نیامد

 

خیلی دعا کردم مگر باران بگیرد

خیلی دعا کردم ولی آخر نیامد

 

ناخن کشیدی بی قرار شیر بودی

جز خون ولی از سینه مادر نیامد

 

در حیرت از اینم چرا وقت تلظی

صبر خدا از دیدن تو سر نیامد

 

تیر سه شعبه نقشه هایی در سرش داشت

اصلا به قصد و نیت حنجر نیامد

 

دادم که سیرابت کند برگردی اما

ازتو برایم غیر مشتی پر نیامد

 

بابا تمام سعی خود را کرد افسوس

جسمت به شکل سابق خود، در نیامد

 

دیدم که وقت دفن پلکت باز مانده

از این بلایی بر سرم بدتر نیامد

 

تو یک تنه پرچم بدوش عشق بودی

کاری که ازتو آمد از لشگر نیامد

 

اجرا شده در شب هفتم ماه رمضان 94 حاج منصور


تعداد بازديد : 207
چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت: 8:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف